تیز کردن قمه اوباش و چاقوی تحریم از سوی مدعیان اصلاحات
تاریخ انتشار: ۲۷ مهر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۲۱۸۵۳۷
با اینکه آتش اغتشاشات اخیر فرونشسته و کارشناسان و تحلیلگران به شکست دشمنان ایران اذعان میکنند، اما باز هم اروپاییها که این روزها درگیر مشکلات عمیق اقتصادی و اجتماعی در جوامع خود هستند، برای تداوم فشار علیه ایران به ابزار تحریمها متوسل شدند.
تمرکز اروپاییها برای اعمال تحریمها علیه ایران، نوعی اعتراف به شکست پروژه ایجاد آشوب در ایران است چه آنکه آنها برای حمایت و هدایت اراذل اجارهای خود، تمام ظرفیتهای رسانهای و اطلاعاتی را به صحنه آوردند ولی درنهایت آب از آب تکان نخورد! بر همین اساس است که اتحادیه اروپا برای آنکه فشار علیه ایران را در افکار عمومی جهان روی آنتن نگه دارد، به طناب پوسیده تحریمهای بیاثر و تکراری آویزان شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
تحلیل دستگاه نظری اتحادیه اروپا آن است که رویکرد فعال و انقلابی نظام جمهوری اسلامی ایران در حوزه دیپلماسی، تحت تأثیر التهابات و ناآرامیهای سیاسی داخلی مهار میشود و آنها میتوانند در موضوع مذاکرات هستهای از آب گلآلود ماهی بگیرند حال آنکه انسجام و وحدت اجتماعی و پیوند ملت و حاکمیت خدشهناپذیر بوده و اساساً تجربه 44 ساله ایران در قبال تحریمها و برگهای برنده نظام اسلامی در مذاکرات با طرفهای مقابل (برخورداری از ذخایر نفتی و هستهای، دیپلماسی منطقهای و اقتصادی، قدرت بازدارندگی و نقش محوری ایران در جبهه مقاومت) مهارکننده فتنههای گوناگون دشمنان نظام اسلامی است.
تحریمهایی بیاثر
تکراری و نمایشی
از سویی، تحریمهای جدید اروپا تحریمهایی بیاثر، تکراری و نمایشی است. اروپاییها پیش از این مقامات ارشد و یا نهادهای جمهوری اسلامی را تحریم کرده و به اعتراف خود چیزی عایدشان نشده است.
همین جوزپ بورل، که این روزها نطقش باز شده و ایران را تهدید به تحریم میکند، دو ماه پیش برای طرح پیشنهادی حلوفصل اختلافات در مذاکرات هستهای طی یادداشتی با اشاره به اینکه «فشار حداکثری که ترامپ دنبالش بود شکست خورده است» تصریح کرده بود «بعد از ۱۵ ماه مذاکره به این نتیجه رسیدم که برای توافق باید تمام تحریمها برداشته شود.»
سابقه اقدامات ضدایرانی اروپا
اروپاییها که در برهههای مختلفی نقش پلیس خوب را در استراتژی نخنمای «پلیس خوب پلیس بد»، برعهده گرفتهاند، بارها به وحدت استراتژیک خود با آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران اعتراف کردهاند.
سابقه و سیاهه اقدامات ضدایرانی اروپا را میتوان در مواردی مانند پیشنهاد قطعنامههای سنگین به شورای امنیت (مانند قطعنامه 1803 که برای اولینبار تحریمهای اقتصادی علیه ایران وضع شد)، مشارکت با آمریکا در تحریم دارو و علیالخصوص تحریم واکسن کرونا، میزبانی از تروریستهای ضدایرانی در کشورهای خود، عملیات رسانهای و تبلیغی علیه ایران، حمایت از داعش با اهداف ضدایرانی و همچنین حمایت از مفسدان اقتصادی ایران جستوجو کرد.
علاوه بر این، کشورهای اروپایی طی سالهای گذشته با مدیریت اتحادیه اروپا نقش مهمی در پیشبرد اهداف آمریکا داشتهاند. عهدشکنی اروپا در 11 تعهد برجامی و فریبکاری و وعدههایی مانند کانال ویژه مالی (SPV) و یا اینستکس گواه روشنی بر این ادعا است.
رهبر انقلاب دو سال پیش در سخنرانی تلویزیونی به مناسبت عید قربان (10/5/99) با اشاره به وعدههای پوچ اروپاییها بعد از خروج آمریکا از برجام فرمودند: «آخرین ابتکار اروپاییها یک بازیچه چرندی به نام اینستکس بود که البته آنهم تحقق پیدا نکرده؛ خلاصه اینستکس این است که ایران پولهایی را که از جاهای دیگر طلب دارد، بدهد به حضرات اروپاییها که آنها هر جنسی که مصلحت میدانند، بخرند برای ایران بفرستند؛ این معنای اینستکس است؛ این یک چیز مضرّ غلطی است و البته همین را هم انجام ندادهاند.»
دلیل عصبانیت اروپا
پیشرفت و مقاومت ایران
در برابر غرب
حالا همین کشورهای اروپایی و مقامات آنها مانند «جیمز کلورلی» وزیر خارجه انگلیس، «کاترین کولونا» وزیر خارجه فرانسه، «آنالنا بربوک» وزیر خارجه آلمان و یا «جوزپ بورل» مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا که دستشان از سالها پیش برای ایران رو شده بهگونهای از تحریم و اقدام علیه ایران سخن میگویند که گویا برگ جدیدی رو کرده که قابلیت مقابله با قطار پیشرفت ایران را دارد!
واقعیت آن است که حاکمیت نظام اسلامی در برابر لفاظیها و اقدامات مداخلهجویانه آمریکا و اروپا و حمایت آشکار دشمنان از اغتشاشگران (فراخوان شهروندان خود برای خروج فوری از ایران به بهانه بروز ناامنی، حمله به نمایندگیهای ایران در خارج از کشور، تصویب و طراحی تحریمهای جدید، عملیات گسترده رسانهای، ادعاهای پهپادی و...) خم به ابرو نیاورده و این عوعو کردن غرب را مانعی برای حرکت رو به جلوی کشور نمیداند.
گفتنی است آنچه غرب را تا به این حد از لجامگسیختگی و عصبانیت کشانده، مقاومت ایران در مذاکرات هستهای و اساساً موفقیت و حرکت رو به جلوی کشور در عبور از تحریمهاست.
«جیمز کلورلی» وزیر خارجه انگلیس همین چند وقت پیش در اظهاراتی مداخلهجویانه درباره ناآرامیهای اخیر تلاش کرد از اعتراضات به مرگ «مهسا امینی» بهرهبرداری کرده و آن را به مذاکرات رفع تحریمها ارتباط دهد.
او صراحتاً گفته بود که «مقامات ایران باید توجه کنند که مردم ناراضی هستند» و ایرانیها باید «جاهطلبیهای سلاحهای هستهای خود را کنار بگذارند»!
ژست حقوق بشری
ناقضان حقوق بشر!
اروپاییها در حالی ژست حقوق بشری میگیرند و به بهانه آن از اعمال تحریمها علیه ایران سخن میگویند که خود از ناقضان مشهور حقوق بشر هستند.
جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا اخیراً در سخنانی نژادپرستانه و اهانتآمیز، اروپا را به باغی تشبیه کرده بود که اروپاییان آن را ساختهاند و مابقی جهان را جنگلی عنوان کرده بود که در صورت غفلت باغبانان (اروپا) به این باغ حملهور میشوند.
این در حالی است که ناقضان اروپایی حقوق بشر باید پیش از آن، پاسخگوی جنایات خود باشند چه آنکه جنگهای صلیبی، استعمار، جنگ و حمله نظامی و کودتای نظامی در بیش از ۶۰ کشور جهان در سده اخیر و...، حمایت از رژیم جعلی اسرائیل، حمایت از نسلکشی و... تنها بخشی از خباثتها و خیانتهای اروپا در قبال سایر کشورها و ملتهای جهان است.
اروپاییها و ضربالمثل ایرانی؛
«تو اگر بیلزنی باغچه خودت را بیل بزن»
نکته قابلتأمل دیگر آنکه، اروپا در حالی به بهانه درگذشت مهسا امینی، به تحریمها و صدور قطعنامه علیه ایران روی آورده است که خود آنها (بهویژه کشورهایی مانند آلمان، هلند، فرانسه و انگلیس) اسیر بحرانهای اقتصادی، درگیریها و آشوبهای اجتماعی است.
همین چند وقت پیش بحران انرژی برآمده از جنگ روسیه و اوکراین باعث شد هزاران شرکت در کشورهای اروپایی ورشکسته شده یا در آستانه ورشکستگی قرار گرفته و مردم و کارگران به ستوه آمده از تورم نیز در کشورهایی که بیشترین وابستگی را به انرژی روسیه دارند دست به اعتصاب و تظاهرات بزنند.
بهعنوان نمونه معترضان هلندی در اعتراض به ناتوانی دولت هلند برای کنترل قیمت انرژی و رکود، در شهر لاهه تظاهرات و به سمت عکس نخستوزیر تخممرغ پرتاب کردند. همزمان، هزاران شهروند فرانسوی با فراخوان چندین اتحادیه و انجمن جوانان به خیابانها آمدند و علیه افزایش قیمتها و طرح اصلاح بازنشستگی دولت اعتراض کردند. به گفته
یک اتحادیه، بیش از 250000 نفر
در پاریس و دیگر شهرهای فرانسه به خیابانها آمده بودند.
در انگلیس هم بهصورت همزمان اعتصاب لوکوموتیورانان و تظاهرات هزاراننفری شهروندان انگلیسی در بسیاری شهرهای این کشور در اعتراض به هزینههای بالای انرژی برگزار شده و اختلالاتی را ایجاد کرد.
اینها صرفاً بخشی از اخبار و گزارشهایی است که رسانههای غربی منتشر میکنند ولی با این حال دولتهای اروپایی که در نقض حقوق بشر هم سیاهه بلندبالایی دارند بر اخبار ایران متمرکز شده و به توصیه به دولت ایران روی آوردهاند!
در جامعه ایران یک ضربالمثلی هست که میگوید «تو اگر بیل زنی باغچه خودت را بیل بزن»! معنای کنایی این ضربالمثل این است که «شما اگر راهحل مشکلات را میدانی چرا در حل مشکل خودت ماندهای؟»
این را باید به کشورهای اروپایی گفت که خود در گِل گیر کرده و مدعی نبود گلوبلبل در کشورهای دیگر میشوند!
تیز کردن قمه اوباش و چاقوی تحریم از سوی مدعیان اصلاحات
نکته دیگری که نباید از آن غافل شد، نقش پادوهای داخلی غرب در ماجرای اغتشاشات اخیر است.
طیف تندروی مدعیان اصلاحات و جریان تحریف طی سه هفته گذشته در روزنامههای زنجیرهای سعی کردند اصل موضوع را به حاشیه برده و ضمن مقصرنمایی نظام جمهوری اسلامی در ماجرای درگذشت مهسا امینی، اغتشاشگران را «مردم معترض» جا زده و خط آشوب را زنده نگه دارند.
روزنامههای زنجیرهای مانند شرق، اعتماد، هممیهن، سازندگی و چند تن از عناصر معلومالحال این طیف طی سه هفته گذشته با شایعهسازی و وارونهنمایی ضایعه درگذشت مهسا امینی و طرح گزارههایی مانند اینکه «پدر من هم در بیمارستان کشته شد» و...، آتشبیار معرکه بودند.
آنها در اغتشاشات اخیر و اتفاقات و رویدادهایی مانند آبان 98، دی 96، حمله به روحانیون و حمله به حافظان امنیت، نهتنها قمه اوباش و اراذل اجارهای را تیز کردند بلکه جادهصافکن تحریمهایی بودند که از سوی آمریکا و اروپا علیه ایران طراحی و اعمال شد.
دشمنان قسمخورده ایران که در فتنههای گذشته رسماً و صریحاً از آشوبگران حمایت کردند، این بار هم از همان روز اول به میدان آمدند و حمایت تمامقد از اراذل اجارهای را در دستورکار قرار دادند.
در ماجرای 88، وقتی خبرنگار واشنگتنپست از هیلاری کلینتون، وزیر خارجه وقت آمریکا پرسید که «قطعنامه 1929 علیه ایران چه اثر قابلتوجهی دارد؟» او در پاسخ گفت: «این قطعنامه در حمایت از جنبش سبز صادر شده است و...»؛ قطعنامهای که براساس آن، جمهوری اسلامی رسماً زیر فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد و بند 41 آن قرار گرفت و تحریمهای شدید اقتصادی علیه ایران مقرر شد. حالا هم همین است؛ طیف مشخصی از اصلاحطلبان تندرو، هم قمه اوباش را تیز کردند و هم چاقوی تحریم را.
منبع: فردا
کلیدواژه: اروپا تحریم ایران مدعیان اصلاحات شکست پروژه آشوب کشورهای اروپایی جمهوری اسلامی اتحادیه اروپا هایی مانند علیه ایران وزیر خارجه مهسا امینی اروپایی ها قمه اوباش حقوق بشر تحریم ها هسته ای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.fardanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فردا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۲۱۸۵۳۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بورل: آمریکا دیگر هژمونی ندارد؛ روسیه تهدیدی وجودی برای اروپاست
رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا معتقد است: آمریکا موقعیت هژمونی خود را از دست داده و نظم جهانی چندجانبه پس از ۱۹۴۵ در حال از دست دادن جایگاه خود است.
به گزارش ایسنا، جوزپ بورل، رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا در سخنرانی خود در دانشگاه آکسفورد گفت: من تقابل بیشتر و همکاری کمتر در جهان را شاهد هستم. این یک روند رو به رشد در سالهای گذشته بوده است؛ رویارویی بسیار بیشتر و همکاری بسیار کمتر. من دنیایی را بسیار پراکندهتر میبینم. من دنیایی را میبینم که در آن قوانین رعایت نمیشود. من قطبیت بیشتر و چندجانبه گرایی کمتر میبینم.
من میبینم که چگونه وابستگیها تبدیل به سلاح میشوند. من شاهد هستم که سیستم بینالمللی که پس از جنگ سرد به آن عادت کرده بودیم، دیگر وجود ندارد. آمریکا موقعیت هژمونی خود را از دست داده و نظم جهانی چندجانبه پس از ۱۹۴۵ در حال از دست دادن جایگاه خود است.
بورل افزود: من چین را میبینم که به جایگاه ابرقدرتی میرسد. آنچه چین در ۴۰ سال گذشته انجام داده در تاریخ بشریت بینظیر است. در ۳۰ سال گذشته، سهم چین از تولید ناخالص داخلی جهان، از ۶ درصد به تقریبا ۲۰ درصد رسیده است، در حالی که ما اروپاییها از ۲۱ درصد به ۱۴ درصد و ایالات متحده از ۲۰ درصد به ۱۵ درصد رسیده است.
این یک تغییر چشمگیر در چشمانداز اقتصادی است. چین در حال تبدیل شدن به یک رقیب برای ما و ایالات متحده است. نه تنها در تولید کالاهای ارزان، بلکه به عنوان یک قدرت نظامی، در خط مقدم توسعه فناوری و ساخت فناوریهایی که آینده ما را شکل خواهند داد. چین «دوستی بدون محدودیت» را آغاز کرده است.
این دیپلمات اروپایی تصریح کرد: من گفتم جهان چند قطبیتر است - بله، این درست است. همزمان قدرتهای میانی، مانند هند، برزیل، عربستان سعودی، آفریقای جنوبی، ترکیه در حال ظهور هستند. آنها در حال تبدیل شدن به بازیگران مهم هستند. چه بریکس باشند و چه غیر بریکس، ویژگیهای مشترک بسیار کمی دارند، بجز میل به کسب جایگاه بیشتر و صدای قویتر در جهان، و همچنین مزایای بیشتر برای توسعه خود. برای رسیدن به این هدف، آنها استقلال خود را به حداکثر میرسانند، تمایلی به جانبداری ندارند، بسته به شرایط یک طرف یا طرف دیگر را محافظت میکنند. آنها تمایلی به انتخاب اردو ندارند و ما نباید آنها را به سمت انتخاب اردو سوق دهیم.
بورل افزود: ما اروپاییها میخواستیم در همسایگی خود حلقهای از دوستان ایجاد کنیم. به جای آن، آنچه امروز داریم حلقهای از آتش است. حلقهای از آتش که از ساحل به خاورمیانه، قفقاز و اکنون در میدانهای نبرد اوکراین میآید. توماس گومارت، مدیر مؤسسه فرانسوی روابط بینالملل، در حال تجزیه و تحلیل نقاط ضعف اقتصاد جهانی است. چند مورد از این نقاط بسیار به ما نزدیک است؛ دریای سرخ برای تجارت، تنگه هرمز برای نفت و گاز و دریای سیاه برای صادرات غلات. آنها در مجاورت ما هستند و در برخی از آنها ما حتی با مأموریتهای نیروی دریایی اتحادیه اروپا درگیر هستیم، مانند آنچه در دریای سرخ است.
او در ادامه گفت: اکنون دو جنگ داریم، دو جنگ که وقتی به بروکسل آمدم، در کار نبود. دو جنگ وجود دارد که در آن مردم برای سرزمین میجنگند. این نشان میدهد که جغرافیا بازگشته است. به ما گفته شد که جهانی شدن، جغرافیا را بیربط کرده است، اما نه. بیشتر درگیریهای ما مربوط به زمین است، سرزمینی که در مورد فلسطین وعده داده شده و در مورد اوکراین سرزمینی در تقاطع دو جهان و این مبارزه برای زمین، خونهای زیادی را ریخته است.
بورل گفت: در عین حال شاهد شتاب روندهای جهانی هستیم. تغییرات اقلیمی دیگر مشکلی برای آینده نیست. فروپاشی آب و هوا در حال حاضر رخ داده- برای فردا نیست، برای امروز است. تحولات تکنولوژیکی - به ویژه، هوش مصنوعی. اینها تغییراتی را ایجاد میکند که ما نمیتوانیم به طور کامل درک کنیم. جمعیتشناسی نیز به سرعت در حال تغییر است. مهاجرت به ویژه در آفریقا که ۲۵ درصد از مردم جهان در سال ۲۰۵۰ در آن زندگی خواهند کرد.
در سال ۲۰۵۰، از هر چهار انسان یک نفر در آفریقا زندگی میکند و در عین حال شاهد افزایش نابرابریها، کاهش دموکراسیها و در خطر افتادن آزادیها هستیم. این چیزی است که من میبینم. در این چشم انداز، نقش اتحادیه اروپا و نقش بریتانیا باید مشخص شود. نمیدانم نقش ما کدام خواهد بود. اما مطمئناً این بستگی به پاسخ ما به چالشهایی دارد که با آن روبرو هستیم - ما هشدارهایی میشنویم مبنی بر اینکه اروپا ممکن است بمیرد، باید چکار کنیم؟
مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا پیشنهاد کرد: اول، ما نیاز به ارزیابی روشنی از خطرات روسیه داریم - روسیه به عنوان وجودیترین تهدید برای اروپا در نظر گرفته میشود. شاید همه اعضای شورای اروپا با آن موافق نباشند، اما اکثریت پشت این ایده هستند. روسیه برای ما یک تهدید وجودی است و ما باید ارزیابی شفافی از این خطر داشته باشیم. دوم، ما باید روی اصول، همکاری و قدرت کار کنیم. ما مدلی ساختیم – مدل اروپایی – بر اساس همکاری و وابستگی متقابل اقتصادی در درون خود – و موفقیت چشمگیری بوده است.
۷۰ سال صلح در میان ما. ما معتقد بودیم که وابستگی متقابل از طریق چیزی که آلمانیها آن را «Wandel durch Handel» مینامند، همگرایی سیاسی ایجاد میکند. این تغییر سیاسی را در روسیه و حتی چین به همراه خواهد داشت. خوب، این اشتباه ثابت شده است. اتفاق نیفتاده است. در مواجهه با روسیه، وابستگی متقابل صلح به ارمغان نیاورد. برعکس، به وابستگی به ویژه به سوختهای فسیلی تبدیل شد و بعداً این وابستگی تبدیل به یک سلاح شد. امروز پوتین یک تهدید وجودی برای همه ماست.
اگر پوتین در اوکراین موفق شود، به همین جا بسنده نخواهد کرد. چشمانداز داشتن یک دولت دست نشانده در کییف مانند دولت بلاروس، و نیروهای روسی در مرز لهستان، و کنترل روسیه بر ۴۴ درصد از بازار غلات جهان، چیزی است که اروپاییها باید از آن آگاه باشند. همه بیشتر و بیشتر از آن آگاه میشوند. اما من میدانم که همه در اتحادیه اروپا این ارزیابی را ندارند. اکنون پوتین کل غرب را به عنوان یک دشمن میبیند. او در بسیاری از سخنرانیهای خود این را به صراحت بیان کرد.
بورل درخصوص شرایط کنونی در غرب آسیا هم گفت: و جنگ دیگر. پاسخ نامناسب اسرائیل به حمله ۷ اکتبر حماس خاورمیانه را در بدترین چرخه خشونت در دهههای اخیر فرو برد. جیک سالیوان یک هفته قبل از هفتم اکتبر گفته بود که خاورمیانه هرگز اینقدر آرام نبوده است! اما آرام نبود.
فقط نگاهی به اتفاقات کرانه باختری بیندازید تا متوجه شوید که اصلاً آرام نبود. حالا دو جنگ داریم. و ما اروپاییها برای آن آماده نیستیم. آنچه اکنون در غزه اتفاق میافتد، اروپا را به گونهای به تصویر کشیده است که بسیاری از مردم آن را درک نمیکنند. آنها تعامل سریع و قاطعیت ما را در حمایت از اوکراین دیدند و از نحوه برخورد ما با آنچه در فلسطین روی میدهد تعجب کردند.
فرآیندهای تصمیمگیری اتحادیه اروپا چگونه کار میکند؛ اتفاق آرا. در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، ۱۸ نفر از یک طرف، ۲ نفر از طرف دیگر رای دادند و دیگران وقتی زمان تصمیمگیری درباره آتش بس فرا رسید، رای ممتنع دادند. اما اگر ما در یک جا چیزی را «جنایت جنگی» بنامیم، باید زمانی که در هر جای دیگری اتفاق میافتد، آن را به همان نام بنامیم. آنچه در ۶ ماه گذشته در غزه رخ داده، وحشت دیگری است.
این دیپلمات اروپایی تاکید کرد: باید به دنبال یک طرح صلح باشم. فکر میکنم اعراب باید چشمانداز خود را برای حل و فصل سیاسی اوضاع ارائه دهند. من از وزرای امور خارجه کشورهای عربی دعوت کردم که به بروکسل بیایند و پیشنهادات خود را توضیح دهند. ما باید به همه بفهمانیم که راه حل نظامی وجود ندارد. خب، همه میگویند که راهحل دو کشوری را میخواهند. ما ۳۰ سال است که از اسلو این را تکرار میکنیم. اما در اسلو، راه حل دو کشوری بخشی از توافق نبود. گفتند «بعداً شاید بتوانیم»، اما در متن نیست.
اگر بر این باوریم که راه حل دو دولتی تنها راه حل است، جامعه بینالمللی باید بسیار بیشتر مشارکت کند و این را نه به عنوان نقطه شروع، بلکه به عنوان نقطه پایان بازی در نظر بگیرد. اگر نابودی یا مهاجرت اجباری فلسطینیها را کنار بگذاریم، راهحل چیست؟ وقتی این سوال را از دولت نتانیاهو میپرسیم، تنها پاسخی که میگیریم این است؛ «ما راهحل دو دولتی را نمیخواهیم». میپرسیم چه میخواهید؟ و این همان چیزی است که جامعه بینالمللی باید بارها و بارها بپرسد تا به دنبال پاسخی باشد که بتواند از یک تراژدی انسانی دیگر جلوگیری کند.
در ایرلند شمالی اتفاق افتاد، در اروپا اتفاق افتاد. دشمنان قدیمی امروز همسایگان خوبی هستند و بیشتر از همسایگان خوب، بهترین دوستان هستند. باید امکانپذیر باشد، اما برای این که [این امکان] فراهم شود، زمین باید تقسیم شود. آنها نمیتوانند با هم زندگی کنند، آنها باید در کنار هم، در صلح و امنیت زندگی کنند، اما هر کدام با خانه، سرزمین، دولت، قلمرو و ظرفیت سیاسی خود. این یکی از مهمترین چیزهایی است که اروپاییها باید حل کنند.